slow, temporal, time-consuming
زمینگیر، بیمارى که قادر به حرکتنباشد.
invalid
۱. خانهنشین، عاجز، علیل ۲. ازپاافتاده، افلیج، فلج
۱به زودی ۲کشت به موقع – کشت به وقت
۱زود – بلافاصله ۲محصولی که زود برداشت شود