زهالقلغتنامه دهخدازهالق . [ زَ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ زهلق . (ناظم الاطباء). || ج ِ زهلوق . (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
زحالیقلغتنامه دهخدازحالیق . [ زَ ] (ع اِ) ج ِ زُحلوقة، لغتی در زحلوفه و زحلوکه ، جای لغزیدن کودکان از بالا بنشیب . (از منتهی الارب ). رجوع به زحلوقة، زحلوفة، زحالیف ، زحالف ، زحلوکه و زحالیک شود.
زحالیکلغتنامه دهخدازحالیک . [ زَ ] (ع اِ) ج ِ زحلوکة، لغتی در زحلوفة و زحلوقه ، جای لغزیدن کودکان از بالا به نشیب . رمژک . (از منتهی الارب ). رجوع به زحلوکه ، زحلوقه ، زحلوفه ، زحالف ، زحالق ، زحالیف و زحالیق شود.
زحالقلغتنامه دهخدازحالق . [ زَ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ زُحلوقة، لغتی در زحلوفه و زحلوکة، جای لغزیدن کودکان از بالا بنشیب . (از منتهی الارب ). رجوع به زحلوقة، زحلوفه ، زحالف ، زحالیف ، زحالیق ، زحلوکه و زحالیک شود.
زهالیقلغتنامه دهخدازهالیق . [ زَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ زهلوق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حمر زهالیق ؛ خران فربه . (منتهی الارب ). رجوع به زهلوق و ماده ٔ قبل شود.
زهلوقلغتنامه دهخدازهلوق . [ زُ ] (ع ص ) فربه . ج ، زهالیق . و حمر زهالیق ؛ خران فربه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به زهالق و زهالیق شود.