زودبیزلغتنامه دهخدازودبیز. (نف مرکب / ن مف مرکب ) شتابزده و عجول : زودبیز و تند و زودآزار باشد هر شهی خواجه باری زودبیز و تند و زودآزار نیست .فرخی .
یالالغتنامه دهخدایالا. [ یال ْ لا ] (صوت ) در تداول عامه مخفف «یااﷲ» است و آن به گاه شتاب کردن خواستن یا به شتاب کردن داشتن گفته شود: یالا، زودباش ! عجله کن ! و رجوع به یااﷲ ذیل «یا» شود.
هینفرهنگ فارسی معین(هِ) (شب جم .) 1 - کلمة تأکید به معنی زودباش ، شتاب کن . 2 - کلمة اشاره به معنی این و اینک . 3 - کلمة تنبیه به معنی : هان ، آگاه باش .
زودزودلغتنامه دهخدازودزود. (ق مرکب )شتاب شتاب . و زودباش . (آنندراج ). معجلاً و به تعجیل . (ناظم الاطباء) : ... خوارزمشاه خفته نیست وزودزود دست به وی دراز نتوان کرد. (تاریخ بیهقی ).از فسون او عدمها زودزودخوش معلق می زند سوی وجود.مولوی .<