خروش , خروشيدن , غرش کردن , غريدن , داد زدن , داد کشيدن
دبه /()کردن/()کن/مقررات بازی را نقض کردن
بچهای که زیاد گریه میکند،کسی که همیشه نالان است..
صرير
buzz, chatter, drone, gabble, whiz, whizz, yap
peep, twitter
زيير
زيير , غضب , فقاعة
بکاء , جزر , زيير , صيحة
بکاء , خميرة , زيير , شعار