خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زکات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زکات
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ ع . زکاة ] (اِ.) 1 - خلاصة چیزی . 2 - بخشی از مال که به مستمند و درویش دهند.
-
جستوجو در متن
-
زکوة
فرهنگ فارسی معین
(زَ کا) [ ع . ] (اِ.) نک زکات .
-
افراض
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) جیره و مقرری به کسی دادن . 2 - (مص ل .) واجب شدن زکات بر مال . 3 - جدا کردن چیزی برای کسی .
-
نصاب
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - مقدار معین از هر چیز. 2 - آن مقدار از مال که زکات بر آن واجب می شود.
-
وجوهات
فرهنگ فارسی معین
(وُ) [ ع . ] (اِ.) جِ وجوه . 1 - پول ها. 2 - آن چه بابت خمس و زکات در اختیار علمای روحانی قرار داده می شود.
-
ماعون
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) 1 - آن چه که از آن کمک جویند و سود برند. 2 - اسباب خانه مانند دیگ و تابه و غیره . 3 - معروف . 4 - زکات . 5 - طاعت . 6 - باران . 7 - آب .