زیاده طلبیلغتنامه دهخدازیاده طلبی . [ دَ / دِ طَ ل َ ] (حامص مرکب ) افزون جوئی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). معروف . (آنندراج ). میل فوق العاده . آرزوی بی مناسبت و خواهش مفرط. (ناظم الاطباء). عمل زیاده طلب . رجوع به ماده ٔ قبل شود.
پردیس جادهکنار،پارک جادهکنارroadside parkواژههای مصوب فرهنگستانپردیسی در کنار جاده، غالباً در فضایی روستایی، برای استراحت و تفریح گردشگران و مسافران
جودةلغتنامه دهخداجودة. [ ج َ دَ] (ع مص ) جَیِّد کردن . کار نیک کردن . || چیزی جید آوردن . || نیکو گفتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || تندرو گردیدن و رائع گشتن اسب . (اقرب الموارد). || یک بار تشنه شدن . || (اِ) پینکی . (منتهی الارب ).
غبطهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی رشک، طمع، زیادهطلبی، افزونطلبی، تکاثر، میل (اشتیاق)، رقابت، چشموهمچشمی، مسابقه مضایقه درتمجید حسادت
استکثارلغتنامه دهخدااستکثار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) چیزی را بسیار خواستن . (زوزنی ). زیاده طلبی . بسیار کردن خواستن . بسیار خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث ). افزونی خواستن . استمجاد : همچنان کاین شاهزاده شکر شاه کرد زاستکبار و زاستکثار جاه . <p class="author"
من یزیدلغتنامه دهخدامن یزید. [ م َی َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ٔ استفهامی ) مخفف «هل من یزید»؛ یعنی آیا کسی هست که زیاده کند. (آنندراج ). || (اِ مرکب ) نوعی از بیع که هر که از دیگر خریداران قیمت زیاده دهد خرید نماید. (غیاث ) (آنندراج ). حراج . مزایده : تا که در من یزید دور ب
زیادهلغتنامه دهخدازیاده . [ دَ / دِ ] (از ع ، ص ، ق ، اِ) از عربی زیادة. بیشتر و افزون و بیش . (ناظم الاطباء). بیش . فزون . افزون .مقابل نقصان . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : رسول فرستاد، زیاده طاعت و بندگی نمود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص <sp
زیادهدیکشنری فارسی به انگلیسیample, be-, de trop, drastic, excessive, fancy, harsh, hyper-, immoderate, inordinate, ultra-, overly, overweening, redundant, steep, superabundant, superlative, too, ultra, unreasonable
زیادهلغتنامه دهخدازیاده . [ دَ / دِ ] (از ع ، ص ، ق ، اِ) از عربی زیادة. بیشتر و افزون و بیش . (ناظم الاطباء). بیش . فزون . افزون .مقابل نقصان . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : رسول فرستاد، زیاده طاعت و بندگی نمود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص <sp
زیادهدیکشنری فارسی به انگلیسیample, be-, de trop, drastic, excessive, fancy, harsh, hyper-, immoderate, inordinate, ultra-, overly, overweening, redundant, steep, superabundant, superlative, too, ultra, unreasonable