زیتیلغتنامه دهخدازیتی . [ زَ / زِ ] (ص نسبی ) رنگی باشد زرد که به سبزی زند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا).منسوب به زیت . به رنگ زیت . (یادداشت ایضاً). بیرونی در ذیل انواع جواهر و یاقوتها آرد : ... ومن اشباهه الکرکهن فی
طغیان جتیjet floodingواژههای مصوب فرهنگستانجریان کاملاً توسعهیافتۀ افشانهای که در آن جت بخار خروجی از سوراخهای سینی موجب همراهبری توأم با اتمی شدن مایع میشود
پرسای جریان جتیjet stream cirrusواژههای مصوب فرهنگستاناَبر پرسایی که براثر حرکت قائم هوا در جریان جتی تشکیل میشود و وجود جت و راستای آن را در آسمان آشکار میسازد
رصاصیلغتنامه دهخدارصاصی . [ رَ صی ی ] (ع ص نسبی ) آنچه به رنگ رصاص باشد. (از اقرب الموارد). || (اِ) مرواریدی است که سفیدی او با سیاهی آمیخته بود، و رصاص سرخ فام را زیتی و تیره گون را عمانی گویند. (جواهرنامه ).
بادامستانلغتنامه دهخدابادامستان . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش دهدزشهرستان اهواز در چهل هزارگزی جنوب دهدز و کنار راه مالرو بادلان به زیتی . منطقه ای است کوهستانی معتدل با76 تن سکنه . مردمش از تیره ٔ بختیاری هستند. آبش از چشمه و قنات و محصولش غلات و لبنیات است . ش