زیرزمینیلغتنامه دهخدازیرزمینی . [ زی زَ ] (ص نسبی ) تحت الارضی : اشیاء زیرزمینی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). منسوب به زیر زمین . (فرهنگ فارسی معین ) : در روی زمین ز سگ دوان تروز زیرزمینیان نهان تر. نظامی .- ترن زیرزمین
زیرزمینیفرهنگ فارسی عمید۱. آنچه در زیر زمین قرار دارد.۲. هرچه که در زیر زمین ساخته شود.۳. اشیا و موادی که از زیر زمین استخراج میشود.
زیرزمینیhypogealواژههای مصوب فرهنگستانویژگی گیاهی که در هنگام جوانه زدن بذر، لپههای آن در زیر سطح خاک باقی میماند
زیرزمینیلغتنامه دهخدازیرزمینی . [ زی زَ ] (ص نسبی ) تحت الارضی : اشیاء زیرزمینی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). منسوب به زیر زمین . (فرهنگ فارسی معین ) : در روی زمین ز سگ دوان تروز زیرزمینیان نهان تر. نظامی .- ترن زیرزمین
زیرزمینیفرهنگ فارسی عمید۱. آنچه در زیر زمین قرار دارد.۲. هرچه که در زیر زمین ساخته شود.۳. اشیا و موادی که از زیر زمین استخراج میشود.
زیرزمینیhypogealواژههای مصوب فرهنگستانویژگی گیاهی که در هنگام جوانه زدن بذر، لپههای آن در زیر سطح خاک باقی میماند
زیرزمینیلغتنامه دهخدازیرزمینی . [ زی زَ ] (ص نسبی ) تحت الارضی : اشیاء زیرزمینی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). منسوب به زیر زمین . (فرهنگ فارسی معین ) : در روی زمین ز سگ دوان تروز زیرزمینیان نهان تر. نظامی .- ترن زیرزمین
زیرزمینیفرهنگ فارسی عمید۱. آنچه در زیر زمین قرار دارد.۲. هرچه که در زیر زمین ساخته شود.۳. اشیا و موادی که از زیر زمین استخراج میشود.
بافۀ زیرزمینیunderground cableواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خط برق، دارای چند رسانای عایق که در داخل مجرای بافه/ کابل یا لوله مستقیماً در زیر خاک قرار میگیرد متـ . کابل زیرزمینی
برداشت آب زیرزمینیground water withdrawlواژههای مصوب فرهنگستانفرایند بیرون کشیدن آب زیرزمینی از یک منبع آب
پرتابگاه زیرزمینیsilo, missile silo, launch facility, LF 2واژههای مصوب فرهنگستانسازۀ زیرزمینی بزرگی که از درون آن موشکهای بزرگ زمینبهزمین پرتاب میشود