قرفرهنگ فارسی عمیدسخن درشت و زیرلبی که از سر خشم و بهحالت اعتراض گفته میشود.⟨ قر زدن: (مصدر لازم) [عامیانه] سخنان درشت و زیرلبی گفتن از سر خشم و به حالت اعتراض؛ قرقر کردن.
زیرِلبچسباکsublabial adhesionواژههای مصوب فرهنگستانچسبندگی یا اتصال نابهنجار مخاط زیرلبی به لب بالا و آرَکسازه
دندنهلغتنامه دهخدادندنه . [ دَ دَ ن َ / ن ِ ] (از ع ، اِ) آهسته سخن کردن زیر لب باشد، آن را دندش نیز گویند و دندیدن مصدر آن است . (آنندراج ). سخن آهسته ٔ زیرلبی . (از برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) : تیزی که بانگ رعد بم و زیر آن بود<b
زیرلبلغتنامه دهخدازیرلب . [ رِ / رْ ل َ ] (ق مرکب ، اِ مرکب ) کنایه از سخن و خنده ٔپنهان و آهسته . گویند سخن زیرلب و خنده و تبسم زیرلب ... و در زیرلب نیز آمده ... (آنندراج ) : چون نشنوی که دهر چه گوید همی ترااز رازهای رب نهانک ب