زیستفنّاوری زیستمحیطیenvironmental biotechnologyواژههای مصوب فرهنگستاناستفاده از روشهای زیستفنّاوری در حفظ و مراقبت از محیط زیست
دگرگشت بیگانهزیست،سوختوساز بیگانهزیستxenobiotic metabolismواژههای مصوب فرهنگستانسوختوساز موادی که برای اندامگان بیگانه ضروری است
بیوفیزیکلغتنامه دهخدابیوفیزیک . [ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) زیست فیزیک . تحقیق در دستگاههای زنده بر اساس اصول علم فیزیک و بوسیله ٔ روشهای آن . از کارهای اولیه در بیوفیزیک (زیست فیزیک ) تحقیقات ی . ر. فون مایر را درباره ٔ قانون بقای انرژی در موجودات زنده ، و پژوهشهای هَ . فون هلمهولتس را درباره ٔ ساز و
زیستلغتنامه دهخدازیست . (اِخ ) شهری در هلند که در ایالت «اوترک » و بر کنار دلتای رود رن واقع است و 50000 تن سکنه دارد. (از لاروس ).
زیستلغتنامه دهخدازیست . (مص مرخم ، اِمص ) اسم از زیستن .اسم مصدر از زیستن . عمل زیستن . حیات . زندگانی . زندگی . عمر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). مصدر مرخم از زیستن . زندگی . حیات . (فرهنگ فارسی معین ). زیستن . زندگانی . (ناظم الاطباء). زندگانی . (آنندراج ) : خاربن
خوش زیستلغتنامه دهخداخوش زیست . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص مرکب ) معاشر. (مهذب الاسماء). || خوش زندگانی . (یادداشت مؤلف ).
زیستلغتنامه دهخدازیست . (اِخ ) شهری در هلند که در ایالت «اوترک » و بر کنار دلتای رود رن واقع است و 50000 تن سکنه دارد. (از لاروس ).
زیستلغتنامه دهخدازیست . (مص مرخم ، اِمص ) اسم از زیستن .اسم مصدر از زیستن . عمل زیستن . حیات . زندگانی . زندگی . عمر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). مصدر مرخم از زیستن . زندگی . حیات . (فرهنگ فارسی معین ). زیستن . زندگانی . (ناظم الاطباء). زندگانی . (آنندراج ) : خاربن
نازیستلغتنامه دهخدانازیست . (اِخ ) عضو حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان . || آنکه به نازیسم معتقد است . رجوع به نازیسم شود.