زیلیلغتنامه دهخدازیلی . (اِخ ) احمدبن محمد ابی البرکات الزیلی السیواسی ، مکنی به ابوالثناء. وی در سال 974 هَ . ق . مشهور گشت . او راست : زبدةالاسرار. (از معجم المطبوعات ).
زیلیلغتنامه دهخدازیلی . (اِخ ) محرم بن عارف بن حسن ، مکنی به ابواللیث . از علماء قرن دهم هجری . او راست : هدیة الصعلوک فی شرح تحفةالملوک در فقه حنفی که در رمضان سال 979 هَ . ق . تألیف آن را به پایان رسانید. (از معجم المطبوعات ج 1</
زیلیلغتنامه دهخدازیلی . (ص نسبی ، از اتباع ) (زخم و ...) مترادف و تابع زخم و زیلی به معنی زخمدار و زخمناک و دارای زخمهای بسیار است . (از فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده ).
زیلیلغتنامه دهخدازیلی . (اِخ ) احمدبن محمد ابی البرکات الزیلی السیواسی ، مکنی به ابوالثناء. وی در سال 974 هَ . ق . مشهور گشت . او راست : زبدةالاسرار. (از معجم المطبوعات ).
زیلیلغتنامه دهخدازیلی . (اِخ ) محرم بن عارف بن حسن ، مکنی به ابواللیث . از علماء قرن دهم هجری . او راست : هدیة الصعلوک فی شرح تحفةالملوک در فقه حنفی که در رمضان سال 979 هَ . ق . تألیف آن را به پایان رسانید. (از معجم المطبوعات ج 1</
زیلیلغتنامه دهخدازیلی . (ص نسبی ، از اتباع ) (زخم و ...) مترادف و تابع زخم و زیلی به معنی زخمدار و زخمناک و دارای زخمهای بسیار است . (از فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده ).
زیلیلغتنامه دهخدازیلی . (اِخ ) احمدبن محمد ابی البرکات الزیلی السیواسی ، مکنی به ابوالثناء. وی در سال 974 هَ . ق . مشهور گشت . او راست : زبدةالاسرار. (از معجم المطبوعات ).
زیلیلغتنامه دهخدازیلی . (اِخ ) محرم بن عارف بن حسن ، مکنی به ابواللیث . از علماء قرن دهم هجری . او راست : هدیة الصعلوک فی شرح تحفةالملوک در فقه حنفی که در رمضان سال 979 هَ . ق . تألیف آن را به پایان رسانید. (از معجم المطبوعات ج 1</
زیلیلغتنامه دهخدازیلی . (ص نسبی ، از اتباع ) (زخم و ...) مترادف و تابع زخم و زیلی به معنی زخمدار و زخمناک و دارای زخمهای بسیار است . (از فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده ).
هزیلیلغتنامه دهخداهزیلی . [ هَُ زْ زَ لا ] (ع اِ) کار شعبده باز که در شعبده های خویش چابک دست باشد. (از اقرب الموارد).
هزیلیلغتنامه دهخداهزیلی . [ هَُ زَ لی ی ] (ص نسبی ) منسوب به هزیلة که نام زنی است . (سمعانی ). (هزیلة نام چند زن صحابی است ). (از منتهی الارب ).