جلسه، نشست، مجلس، اجلاس
نشست، اجلاس، جلسه
showing
شانص . [ ن ِ ] (ع ص ) متعلق به چیز. المتعلق بالشی ٔ. (ذیل اقرب الموارد).
۱. بخت؛ اقبال؛ طالع.۲. میزان احتمال.
شانس . (فرانسوی ، اِ) بخت و اقبال . اختر. طالع.
ثروة , حظ , فرصة
chance, circumstance, fortune, hazard, luck
act