سائرلغتنامه دهخداسائر. [ ءِ ] (ع ص ) رونده . روان . جاری . سیرکننده . سایر : نه هیچ ساکن و جنبان در او مگر انجم نه هیچ طائر و سائر در او مگر صرصر. (سندبادنامه ص 255).لفظ چون وکر است و معنی طائر است
زینچهrail chair, chairواژههای مصوب فرهنگستانصفحۀ فولادی شکلدادهشده که بین ریل و ریلبند قرار میگیرد
تسلیم برشیshear yielding, shear bandingواژههای مصوب فرهنگستانوارد آوردن تنش بر ماده، فراتر از نقطۀ تسلیم، چنانچه بدون تغییر حجم دچار کجریختی شود
شارش برشیshear flow, shear layerواژههای مصوب فرهنگستان1. در مکانیک سیالات، شارشی که در آن تنش برشی وجود دارد 2. در مکانیک جامدات، حاصلضرب تنش برشی در کوچکترین بعد سطحمقطع یک عضو جدارنازک
ترشیدگی بینشانflat sour spoilage, flat sour, F.S.S.واژههای مصوب فرهنگستاننوعی فساد در مواد کنسروی که براثر فعالیت باکتریها ایجاد میشود، ولی گاز تولید نمیشود و درنتیجه دو سر قوطی صاف و بدون بادکردگی است
سائراتلغتنامه دهخداسائرات . [ ءِ ] (ع اِ) ج ِ سائره . رجوع به سائره شود. || سیّارات . ستارگان گردنده : بنگر بسائرات فلک راکه بر فلک ایشان ز حضرت ملک العرش لشکرند.ناصرخسرو.
سائرهلغتنامه دهخداسائره . [ ءِ رَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث سائر.- هفت سائره ؛ هفت سیّاره : گفتم ز هفت دائره این هفت و هشت میل گفتا ز هفت سائره این هفت و هشت اثر.ناصرخسرو (دیوان ص 189
زبان زد شدنلغتنامه دهخدازبان زد شدن . [ زَ زَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مشهور شدن . (فرهنگ نظام ). بر سر زبانها افتادن . چون مثل سائر شدن . رجوع به زبان شود.
قاعدةالدماغلغتنامه دهخداقاعدةالدماغ . [ ع ِ دَ تُدْ دِ ] (ع اِ مرکب ) عظیم یحمل سائر عظام الدماغ . (بحر الجواهر). استخوانهای دماغ را حمل کند.
وعاملغتنامه دهخداوعام . [ وِ ] (ع اِ) ج ِ وعم ، به معنی خط کوه که مخالف سائر رنگ آن باشد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به وعم شود.
سائراتلغتنامه دهخداسائرات . [ ءِ ] (ع اِ) ج ِ سائره . رجوع به سائره شود. || سیّارات . ستارگان گردنده : بنگر بسائرات فلک راکه بر فلک ایشان ز حضرت ملک العرش لشکرند.ناصرخسرو.
سائرهلغتنامه دهخداسائره . [ ءِ رَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث سائر.- هفت سائره ؛ هفت سیّاره : گفتم ز هفت دائره این هفت و هشت میل گفتا ز هفت سائره این هفت و هشت اثر.ناصرخسرو (دیوان ص 189
تاسائرلغتنامه دهخداتاسائر. [ ءِ ] (اِخ ) اکتاو. نقاش فرانسوی که بسال 1807 م . در پاریس متولد شد و بسال 1874 م . وفات یافت ،و بیشتر پرده های نقاشی وی در موضوعات تاریخی است .