سابانلغتنامه دهخداسابان . (اِخ ) پادشاهزاده سابان از سرداران دواخان بن براق (از امرای اولوس جغتای ) است و بسال 696 در حمله ٔ دوا به کوسویه و فوشنج همراه او بوده است . و نیز از سرکردگان سپاه امیر نوروز بوده است . رجوع به تاریخنامه ٔ هرات ص <span class="hl" dir=
سابانلغتنامه دهخداسابان . (اِخ ) (دیر...) در حلب واقع است و معنی آن دیر جماعت است . حمدان اناری گوید:دیر عمان و دیرسابان هجن غرامی و زدن اشجانی .(تاج العروس ).
سایبانلغتنامه دهخداسایبان . (اِ مرکب ) (از: سایه + بان ، پسوند حفاظت و اتصاف ) معرب آن «صوان ». (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). آفتاب گیر را گویند و آن چتری باشد مانند چتری که بر سر پادشاهان دارند تا مانع تابش آفتاب گردد. (برهان ). آنچه سایه افکند از بنا یا چادر و جز آن : ظُلّة. (ترجمان القرآن )
سایبانفرهنگ فارسی معین(یَ یا یِ) (اِمر.) سایه بان ، چتر، چادر یا چیز دیگری که برای جلوگیری از آفتاب برپا کنند. سایوان و سایه گاه نیز گفته اند.
سابانسیهلغتنامه دهخداسابانسیه . [ سی ی َ ] (اِخ ) فرقه ای ازفرق میان عیسی و محمد علیهما السلام . (ابن الندیم ).
سابانهلغتنامه دهخداسابانه . [ن َ ] (اِخ ) رودی است در امریکای مرکزی در تنگه ٔ پاناما و جمهوری کلمبیا که از شمال به جنوب جریان دارد و بخلیج داریان می ریزد. مد دریا در مصب این رودخانه تاسی هزارگز ببالا اثر میکند و در آن حال عرض رودخانه به چهار هزار گز میرسد.
دیر سابانلغتنامه دهخدادیر سابان . [ دَ رِ ] (اِخ ) نام دیری است که معنای آن در زبان سریانی ، دیر جماعت است . (از تاج العروس ). سابان در سریانی اسم شیخ است این دیر همان دیر رمانین است . (از معجم البلدان ). و رجوع به دیرالسابان و دیر رمانین شود.
دیر رمانینلغتنامه دهخدادیررمانین . [ دَ رِ رُم ْ ما ] (اِخ ) معروف بدیر سابان است و بین حلب و انطاکیه قرار دارد و مشرف بر منطقه ای بنام سرمد است . دیر خوب بزرگی است و الان خراب شده و فقط آثار آن باقی است . (از معجم البلدان ).
ساربانلغتنامه دهخداساربان . (اِخ ) (شهزاده ...) ابن قایدو، در محرم سال 695 همراه شهزاده دوا به خراسان و مازندران تاخت . و ظاهراً همان است که در تاریخنامه ٔ هرات نام اوسابان آمده است . رجوع به تاریخ غازانی چ کارل یان ص 97 و سابا
سابانسیهلغتنامه دهخداسابانسیه . [ سی ی َ ] (اِخ ) فرقه ای ازفرق میان عیسی و محمد علیهما السلام . (ابن الندیم ).
سابانهلغتنامه دهخداسابانه . [ن َ ] (اِخ ) رودی است در امریکای مرکزی در تنگه ٔ پاناما و جمهوری کلمبیا که از شمال به جنوب جریان دارد و بخلیج داریان می ریزد. مد دریا در مصب این رودخانه تاسی هزارگز ببالا اثر میکند و در آن حال عرض رودخانه به چهار هزار گز میرسد.
دیر سابانلغتنامه دهخدادیر سابان . [ دَ رِ ] (اِخ ) نام دیری است که معنای آن در زبان سریانی ، دیر جماعت است . (از تاج العروس ). سابان در سریانی اسم شیخ است این دیر همان دیر رمانین است . (از معجم البلدان ). و رجوع به دیرالسابان و دیر رمانین شود.
دیرالسابانلغتنامه دهخدادیرالسابان . [ دَ رُس ْ سا ] (اِخ ) همان دیر رمانین است و گفته اند تفسیر آن بلغت سریانی دیرالشیخ می شود. (از معجم البلدان ).
حسابانcalculus 2واژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از ریاضی که به مشتقگیری و انتگرالگیری و مباحث مربوط به آنها میپردازد