ترجمه مقاله

سابقسابق

۱. پیش، پیشین، قبل، قبلی، گذشته ≠ پسرو، پسین
۲. پیشقدم، مقدم
۳. سبقتگیرنده، پیشرو
۴. عقل، خرد

ترجمه مقاله