ساختار رزونانسیresonance structureواژههای مصوب فرهنگستانهریک از دو یا چند ساختار ممکنِ یک ترکیب که هندسۀ یکسان و آرایش زوجالکترونهای متفاوت دارند
پیشاخطارearly warning, tactical warningواژههای مصوب فرهنگستاناعلام خطر رادار زمینی یا رادار پرنده و ایستگاههای شنود مبنی بر احتمال حملۀ هوایی یا موشکی دشمن از فاصلۀ دور
ساختاردیکشنری فارسی به انگلیسیanatomy, architecture, build, conformation, constitution, construction, fabric, formation, frame, machinery, makeup or make-up, organization, structure, system, texture
فوق مزدوجشدگی همظرفیتisovalent hyperconjugationواژههای مصوب فرهنگستانترتیبی از پیوندها در یک مولکول فوق مزدوج بهگونهایکه تعداد پیوندها در دو ساختار رزونانسی یکسان است، اما یکی از ساختارها ازنظر انرژی نامساعدتر از دیگری است
ساختاردیکشنری فارسی به انگلیسیanatomy, architecture, build, conformation, constitution, construction, fabric, formation, frame, machinery, makeup or make-up, organization, structure, system, texture
خُردساختارmicrostructureواژههای مصوب فرهنگستانآرایش دادههای هر مدخل در مجموعههایی مانند فرهنگها و اصطلاحنامهها
تابع ساختارstructure functionواژههای مصوب فرهنگستانرابطهای که تفاوت پراکندگی از هدف غیرنقطهای را با هدف نقطهای نشان میدهد و اطلاعاتی از ساختار هدف به دست میدهد
ریزساختارmicrostructureواژههای مصوب فرهنگستانسیماهای ساختاری سنگها که تنها با ریزبین قابل تشخیص باشد