ساختار رسوبیsedimentary structureواژههای مصوب فرهنگستان[باستانشناسی] ویژگیهای قابل مشاهدۀ رسوبات، اعم از ترکیب، اندازه، شکل، حالت، وضعیت، جهتگیری و تراکم رگهها و ذرات [زمینشناسی] ساختار سنگ رسوبی که همزمان با نهشت یا در نتیجۀ فرایندهای رسوبی پس از نهشت به وجود آمده است
پیشاخطارearly warning, tactical warningواژههای مصوب فرهنگستاناعلام خطر رادار زمینی یا رادار پرنده و ایستگاههای شنود مبنی بر احتمال حملۀ هوایی یا موشکی دشمن از فاصلۀ دور
ساختاردیکشنری فارسی به انگلیسیanatomy, architecture, build, conformation, constitution, construction, fabric, formation, frame, machinery, makeup or make-up, organization, structure, system, texture
ساختار توپیبالشیball-and-pillow structure/ ball and pillow structureواژههای مصوب فرهنگستانساختار رسوبی اولیهای که در ماسهسنگها و برخی سنگآهکها یافت میشود و وجه مشخص آن تودههای نیمکرهای یا قلوهشکل است
گرِهَکنماpseudonodule, sand rollواژههای مصوب فرهنگستانساختار رسوبی اولیهای شامل یک تودۀ توپیشکل از ماسهسنگ در درون گلسنگ یا شیل (shale) که قاعدۀ گرد و لبههای برگشته دارد
ساختار بشقابیdish structureواژههای مصوب فرهنگستانساختار رسوبی اولیهای که عموماً در ماسهسنگها یافت میشود و متشکل از عدسیهای هلالیشکل کوچکی (به طول 4 تا 50 سانتیمتر و ضخامت چند میلیمتر) است که در سطحی بیضوی در امتداد لایهبندی گسترش مییابند
ساختاردیکشنری فارسی به انگلیسیanatomy, architecture, build, conformation, constitution, construction, fabric, formation, frame, machinery, makeup or make-up, organization, structure, system, texture
خُردساختارmicrostructureواژههای مصوب فرهنگستانآرایش دادههای هر مدخل در مجموعههایی مانند فرهنگها و اصطلاحنامهها
تابع ساختارstructure functionواژههای مصوب فرهنگستانرابطهای که تفاوت پراکندگی از هدف غیرنقطهای را با هدف نقطهای نشان میدهد و اطلاعاتی از ساختار هدف به دست میدهد
ریزساختارmicrostructureواژههای مصوب فرهنگستانسیماهای ساختاری سنگها که تنها با ریزبین قابل تشخیص باشد