ساختوپاخت کردنفرهنگ مترادف و متضادبندوبست کردن، تبانی کردن، توطئه کردن، دسیسه چیدن، زدوبند کردن، سازش کردن
توطئه کردنفرهنگ مترادف و متضاددسیسه کردن، ساختوپاخت کردن، تبانی کردن، اسبابچینی کردن، مقدمه چیدن، مقدمهچینی کردن
تبانی کردنفرهنگ مترادف و متضادتوطئه کردن، دسیسه چیدن، دسیسهچینی کردن، ساختوپاخت کردن، توطئهگری کردن، همدستی کردن، همدستشدن
ساختوپاخت کردنفرهنگ مترادف و متضادبندوبست کردن، تبانی کردن، توطئه کردن، دسیسه چیدن، زدوبند کردن، سازش کردن