ساخنةلغتنامه دهخداساخنة. [ خ ِ ن َ ] (ع ص ) تأنیث ساخن . گرم . لیلة ساخنة؛ شبی گرم . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ).
شوخگنیلغتنامه دهخداشوخگنی . [ گ ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی شوخگن . چرکی . چرک گنی . (یادداشت مؤلف ). دنس . چرکنی . ریمناکی . (زمخشری ). و رجوع به شوخ و چرک شود.
شوخگینیلغتنامه دهخداشوخگینی . (حامص مرکب ) شوخگنی . حالت و چگونگی شوخگین . ناپاکی و آلودگی و وسخ گرفتگی اندام عموماً و ستبری و سختی دست و پا از بسیاری کار و پینه بستگی آنها خصوصاً. (ناظم الاطباء). رجوع به معانی شوخ شود.