ساریدلغتنامه دهخداسارید. (اِخ ) (باقی بعد از غیر)، یکی ازمرز و بوم زبولون است (صحیفه ٔ یوشع 19:10 و 12) که در ترجمه ٔ سریانی «اشدود» و در ترجمه ٔ هفتاد «سدّول »[ د د ] خوانده شده است . رجوع به
ساریدلغتنامه دهخداسارید. (اِخ ) یکی از جباران فلسطینیان (2 سموئل 21:18)که سفّای نیز خوانده شده است . (قاموس کتاب مقدس ).
شارت و شورتلغتنامه دهخداشارت و شورت . [ ت ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) اشتلم . لاف و گزاف . هارت و هورت . دعاوی باطل . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به شات و شوت شود.
شارت و شورت کردنلغتنامه دهخداشارت و شورت کردن . [ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) داد و فریاد راه انداختن . اشتلم و هارت و هورت کردن . لاف زدن . رجوع به شات و شوت کردن شود.