سوزمانیلغتنامه دهخداسوزمانی . (ص )زن تبه کار. لولی . لوری . کولی . غربال بند. قرشمال . چیگانه . غربتی . (یادداشت بخط مؤلف ). || دشنامی است سخت بی ادبانه زن را. (یادداشت بخط مؤلف ).
سوزمانیفرهنگ فارسی عمید۱. بدکاره؛ روسپی.۲. [قدیمی] کولی.۳. [قدیمی] زن کولی.۴. [قدیمی] طایفهای از کولیان بیابانگرد.
دوسوتوانی سازمانیorganizational ambidexterityواژههای مصوب فرهنگستانتوانایی همزمان یک سازمان برای بهکارگیری شایستگیهای موجود و جستوجوی فرصتهای جدید در کنار آن
راهبُرد سازمانیcorporate strategy, organizational strategyواژههای مصوب فرهنگستانجهت و گسترة کلی سازمانی و شیوهای که براساس آن عملیات گوناگون برای نیل به اهداف خاص هماهنگ میشود
ساختار سازمانیorganizational structureواژههای مصوب فرهنگستانساختاری که تعامل افراد و جریان ارتباطات و روابط قدرت در سازمان را نهادینه میکند
اطلاعات سازمانیdepartmental intelligenceواژههای مصوب فرهنگستاناطلاعاتی که هر اداره یا سازمان دولتی برای انجام وظایف خود به آن نیاز دارد
جامعهپذیری سازمانیorganizational socializationواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که از طریق آن کارمندان جدید با فرهنگ سازمان همسو و هماهنگ میشوند
دوسوتوانی سازمانیorganizational ambidexterityواژههای مصوب فرهنگستانتوانایی همزمان یک سازمان برای بهکارگیری شایستگیهای موجود و جستوجوی فرصتهای جدید در کنار آن
تحقیق و توسعة برونسازمانیextramural R&D, extramuralresearch and development, outsourced R&Dواژههای مصوب فرهنگستانتحقیق و توسعهای درونمنبع که در خارج از مرزهای یک سازمان یا بنگاه انجام میشود
تحقیق و توسعة درونسازمانیintramural R&D, intramural researchand development, in-house R&D, in-house research anddevelopmentواژههای مصوب فرهنگستانتحقیق و توسعهای که در درون مرزهای یک سازمان یا بنگاه انجام میشود، خواه درونمنبع باشد یا برونمنبع
راهبُرد سازمانیcorporate strategy, organizational strategyواژههای مصوب فرهنگستانجهت و گسترة کلی سازمانی و شیوهای که براساس آن عملیات گوناگون برای نیل به اهداف خاص هماهنگ میشود
ساختار سازمانیorganizational structureواژههای مصوب فرهنگستانساختاری که تعامل افراد و جریان ارتباطات و روابط قدرت در سازمان را نهادینه میکند