سازگان فیلارمونیکphilharmonic orchestraواژههای مصوب فرهنگستانسازگانی که تحت پوشش انجمن دوستداران موسیقی باشد
سازانلغتنامه دهخداسازان . (اِ) نوعی ماهی خوراکی است که در استرآباد صید میشود. (جغرافیای اقتصادی کیهان ص 33). نوعی ماهی مخصوص آبهای ساکن . (رسملی قاموس عثمانی ).
سازانلغتنامه دهخداسازان . (اِخ ) جزیره ٔ کوچکی است در دریای آدریاتیک بقرب آولونیه . (از قاموس الاعلام ترکی ).
سازانلغتنامه دهخداسازان . (نف ) در حال ساختن . سازنده . ساخته کننده . || مزید مؤخر امکنه : حلبی سازان . ساغری سازان .
سازیانلغتنامه دهخداسازیان . (اِخ ) دهی است از دهستان خرم رود بخش مرکزی شهرستان تویسرکان ، واقع در 38هزارگزی باختر شهر تویسرکان ، و 7هزارگزی شمال راه شوسه ٔ تویسرکان به کرمانشاه . کوهستانی و سردسیر، و آب آن از چشمه ، و محصول آن
سازگانorchestraواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ واحدی متشکل از نوازندگان سازهای مختلف برای اجرای قطعات موسیقی متـ . ارکستر
سازگانorchestraواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ واحدی متشکل از نوازندگان سازهای مختلف برای اجرای قطعات موسیقی متـ . ارکستر
انهدام بومسازگانecosystem collapseواژههای مصوب فرهنگستانتخریب بومسازگان براثر فعالیتهای انسان بهطوریکه ویژگیها و کارکردهای بومسازگان تغییر اساسی یابد یا بهطورکلی از بین برود
بومسازگانecosystem, ecological systemواژههای مصوب فرهنگستاناجتماع زیستی یک منطقه که با محیط پیرامون خود برهمکنش دارد
سازگانorchestraواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ واحدی متشکل از نوازندگان سازهای مختلف برای اجرای قطعات موسیقی متـ . ارکستر
تنوع بومسازگانecosystem diversityواژههای مصوب فرهنگستانگوناگونی اجتماعات یا بومسازگانهای موجود در یک ناحیه
چوب رهبر سازگانbaton, baguetteواژههای مصوب فرهنگستانقطعة چوبی نازک و مخروطیشکل با طول تقریبی 45 سانتیمتر و اغلب به رنگ سفید برای رهبری سازگان متـ . چوب رهبر ارکستر