سانسرلغتنامه دهخداسانسر. [ س ِ ] (اِخ ) حاکم نشین ایالت شر بخش بورژ در نزدیکی لوار . دارای 2650 تن سکنه است و 2050 گز از سطح دریا ارتفاع دارد. مرکز امور تجارت و شرابسازی است .
سانسورلغتنامه دهخداسانسور. (فرانسوی ، اِ) ممیزی و تفتیش مطبوعات و مکاتیب و نمایش ها. این کلمه در زبان فارسی با افعال معین چون کردن و شدن و چی نسبت بصور زیر آید: سانسور کردن ، سانسور شدن ، سانسورچی .
سانسورفرهنگ فارسی عمیدتفتیش و مراقبت از طرف دولت در فیلمها، نمایشنامهها، مطالب روزنامهها، و مطبوعات و حذف برخی مطالب به صلاحدید آنها پیش از انتشار.
سانسورcensorship, censure (fr.)واژههای مصوب فرهنگستاننظارت دولت بر آثار مکتوب و نمایشی متـ . بررسی 2
سانسرگلغتنامه دهخداسانسرگ . [ س ِ ] (اِخ ) حاکم نشین ایالت شر بخش بورژ دارای 800 تن سکنه . 540 گز از سطح دریا ارتفاع دارد.
سانسرگلغتنامه دهخداسانسرگ . [ س ِ ] (اِخ ) حاکم نشین ایالت شر بخش بورژ دارای 800 تن سکنه . 540 گز از سطح دریا ارتفاع دارد.