ساکفلغتنامه دهخداساکف . [ ک ِ ] (ع اِ) چوب بالای در است که در او میگردد لنگ و تای در. (شرح قاموس ). چوب بالایین در که بر آن در میگردد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ).
ساکولغتنامه دهخداساکو. [ ک ُ ] (اِخ ) نهری است در شمال خاوری ایالات متحده ٔ امریکا که از ایالت نیوهامپشیر سرچشمه میگیرد و پس از طی مجرائی بطول 2577 هزار گز به اقیانوس اطلس میریزد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
سپاکولغتنامه دهخداسپاکو. [ س ِ ] (اِخ ) میترادات (مهرداد) (چوپان شاهی ). زن چوپانی که که کورش کبیر به او سپرده شده بود که او را بکشد، ولی سپاکو به پای شوهر افتاد و تضرع کرد و مانع کشتن کورش گردید. رجوع به ایران باستان ص 232 و 233</sp
اسکفهلغتنامه دهخدااسکفه . [ اُ ک ُف ْ ف َ ] (ع اِ) آستانه . اسکفةالباب ؛ آستانه ٔ در. (منتهی الارب ). آستانه ٔ زیرین . (مهذب الاسماء). چوب پائین آستانه که مردم بدان پا نهند، و چوب بالا را ساکف گویند.