ساکولغتنامه دهخداساکو. [ ک ُ ] (اِخ ) نهری است در شمال خاوری ایالات متحده ٔ امریکا که از ایالت نیوهامپشیر سرچشمه میگیرد و پس از طی مجرائی بطول 2577 هزار گز به اقیانوس اطلس میریزد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
سپاکولغتنامه دهخداسپاکو. [ س ِ ] (اِخ ) میترادات (مهرداد) (چوپان شاهی ). زن چوپانی که که کورش کبیر به او سپرده شده بود که او را بکشد، ولی سپاکو به پای شوهر افتاد و تضرع کرد و مانع کشتن کورش گردید. رجوع به ایران باستان ص 232 و 233</sp
ساکوراکهلغتنامه دهخداساکوراکه . [ ک َ ] (اِخ ) طایفه ای است ازسکاها بروایت «لوکیان » که اشک دهم (سنتروک ) بعد از شکست سکاها و گرفتاری در دست آنان بحمایت این طایفه بر تخت نشست . رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2277 شود.
ساکوراللغتنامه دهخداساکورال . (اِخ ) طایفه ای است از سکاها بروایت «سترابون » و این کلمه در «لوکیان » ساکوراکه آمده است . رجوع به ماده ٔ قبل شود.
ساکویللغتنامه دهخداساکویل . [ ک ْ ] (اِخ ) شاعر و مرد سیاسی انگلیسی متولد بوکورست (1536 - 1608 م .) است . تراژدی کلاسیک گوربدوک از آثار اوست .
ساکوتلغتنامه دهخداساکوت . (ع ص ) همیشه خاموش . (مهذب الاسماء). مرد بسیار خاموش . نظیر ساکوته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کثیرالسکوت . || (اِمص ) اسم للسکوت . (اقرب الموارد). اسم است بمعنی خاموشی . (ناظم الاطباء).
ساکوتهلغتنامه دهخداساکوته . [ ت َ / ت ِ ] (ع ص ) مرد بسیارخاموش . (شرح قاموس ) (منتهی الارب ). رجوع به ساکوت شود.
ساکوراکهلغتنامه دهخداساکوراکه . [ ک َ ] (اِخ ) طایفه ای است ازسکاها بروایت «لوکیان » که اشک دهم (سنتروک ) بعد از شکست سکاها و گرفتاری در دست آنان بحمایت این طایفه بر تخت نشست . رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2277 شود.
ساکوراللغتنامه دهخداساکورال . (اِخ ) طایفه ای است از سکاها بروایت «سترابون » و این کلمه در «لوکیان » ساکوراکه آمده است . رجوع به ماده ٔ قبل شود.
ساکویللغتنامه دهخداساکویل . [ ک ْ ] (اِخ ) شاعر و مرد سیاسی انگلیسی متولد بوکورست (1536 - 1608 م .) است . تراژدی کلاسیک گوربدوک از آثار اوست .
ساکوتلغتنامه دهخداساکوت . (ع ص ) همیشه خاموش . (مهذب الاسماء). مرد بسیار خاموش . نظیر ساکوته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کثیرالسکوت . || (اِمص ) اسم للسکوت . (اقرب الموارد). اسم است بمعنی خاموشی . (ناظم الاطباء).
ساکوتهلغتنامه دهخداساکوته . [ ت َ / ت ِ ] (ع ص ) مرد بسیارخاموش . (شرح قاموس ) (منتهی الارب ). رجوع به ساکوت شود.