شارش هلهشاوHele-Shaw flowواژههای مصوب فرهنگستانشارش خزشی شارهای با گرانروی بالا میان دو صفحة تخت با فاصلة بسیار کم
میلگاردانdrive shaft, Cardan shaft, driving shaft, propeller shaft, prop shaft, transmission shaft, Cardan drive, Cardan drive shaftواژههای مصوب فرهنگستانمحوری که توان را از خروجی جعبهدنده به دیفرانسیل منتقل میکند متـ . میلمحرک
میل پروانهpropeller shaft, tail shaft, screw shaftواژههای مصوب فرهنگستانبخش انتهایی محور انتقال نیرو از موتور که پروانه به آن متصل است
متسایفلغتنامه دهخدامتسایف . [ م ُت َ ی ِ ] (ع ص ) باهم شمشیر زننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تسایف شود.
تسایفلغتنامه دهخداتسایف . [ ت َ ی ُ ] (ع مص ) با یکدیگر شمشیر زدن . (زوزنی ). با هم شمشیر زدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تضارب با شمشیر. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد).