سبتای بهادرلغتنامه دهخداسبتای بهادر. [ س ُ ب ُ ب َ دُ] (اِخ ) از اعیان امراء چنگیزخان که بایمه نوین بتعاقب سلطان محمد خوارزمشاه مأمور شدند. رجوع به تاریخ مغول ص 28، 36، 37، <span class="hl" dir="lt
سبتاءلغتنامه دهخداسبتاء. [ س َ ] (ع اِ) دشت . صحرا. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (ص ) گسترده گوش در درازی یا کوچکی . (اقرب الموارد).
سابتاژلغتنامه دهخداسابتاژ. [ ب ُ ] (فرانسوی ، اِ) مأخوذ از فرانسه ، ضایع کردن افزار و مصالح کار و غیره بعمد و خرابکاری کارگران و ضایع کردن موادی که به آنها سپرده شده یا مصنوعاتی که میسازند.
سبتیلغتنامه دهخداسبتی . [ س َ ] (اِخ ) علی بن خلیل مکنی به ابوالحسن .مردی عارف و گمنام بوده ، امام غزالی در سبتة او را دیده و با او گفتگو کرده است . (غزالی نامه ص 232).
جبه نویانلغتنامه دهخداجبه نویان . [ ج َ ب َ ] (اِخ ) یا یمه . یکی از سرداران مغول که بفرمان چنگیزخان با چند هزار تن سپاه مأمور دفع کوشلوک گردید و او را هزیمت داده وارد کاشغر شد. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 26، <span class="hl" di