لغتنامه دهخدا
شجب . [ ش َ ] (ع اِ) حاجت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || اندوه . (منتهی الارب ). هم . (از اقرب الموارد). || ستون خانه . (منتهی الارب ). ستونی از ستونهای خانه . (از اقرب الموارد). ج ،شُجوب . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || مشک خشک که در آن سنگریزه ها کنند و بجنبان