شیرآسالغتنامه دهخداشیرآسا. (ص مرکب ، ق مرکب ) مانند شیر. همچون شیر. (یادداشت مؤلف ) : چو شیرآسا تو بخرامی به میدان .؟
شرساءلغتنامه دهخداشرساء. [ ش َ ] (ع ص ) مؤنث اشرس . (اقرب الموارد). || زمین درشت و سخت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، شُرس . (اقرب الموارد). || ابر تنک سپید. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).