سرتختلغتنامه دهخداسرتخت . [ س َ ت َ] (اِخ ) دهی از دهستان کاریزنو میانجام بخش تربت جام شهرستان مشهد. دارای 198 تن سکنه . آب از قنات . محصول آن غلات ، بنشن . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
سرتخت دوراهانلغتنامه دهخداسرتخت دوراهان . [ س َ ت َ دُ ] (اِخ ) دهی از دهستان سنگره ٔ بخش الوار شهرستان خرم آباد. دارای 112 تن سکنه است . آب آن از چشمه ٔ دوراهان . محصول آن غلات ، باغات انار، انجیر، لبنیات . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6</sp
النگ سرتختلغتنامه دهخداالنگ سرتخت . [ اُ ل َ گ ِ س َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند در 32 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. در دامنه واقع و معتدل است . سکنه ٔ آن 4 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <
علی آباد سرتختلغتنامه دهخداعلی آباد سرتخت . [ ع َ دِ س َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد واقع در 12 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ عمومی مشهد به سرخس . ناحیه ای است در دامنه ٔ کوه و دارای آب و هوای معتدل ، و 241</s
سرتختهلغتنامه دهخداسرتخته . [ س َ ت َ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) تخته ای باشد آهنی که در آن سوراخهای بزرگ و کوچک به تفاوت کرده باشند که زرگران از آن تارهای زر و مانند آن بکشند تا باریک و مفتول شود و آن را شفتاهنج هم گویند. (آنندراج ).
سرتختهفرهنگ فارسی عمیدقطعهای آهن یا فولاد سوراخسوراخ که زرگر تارهای طلا یا نقره را از آن میکشد تا باریک و مفتول شود.
سرتخت دوراهانلغتنامه دهخداسرتخت دوراهان . [ س َ ت َ دُ ] (اِخ ) دهی از دهستان سنگره ٔ بخش الوار شهرستان خرم آباد. دارای 112 تن سکنه است . آب آن از چشمه ٔ دوراهان . محصول آن غلات ، باغات انار، انجیر، لبنیات . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6</sp
النگ سرتختلغتنامه دهخداالنگ سرتخت . [ اُ ل َ گ ِ س َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند در 32 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. در دامنه واقع و معتدل است . سکنه ٔ آن 4 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <
چتر2umbelواژههای مصوب فرهنگستانگلآذینی محدود یا نامحدود، سرتخت (flat-topped) یا کوژ با دُمگلهایی که به یک نقطه متصلاند
سرگویش تهرانیاول،قسمت خوب و مرغوب،بالا: سرگل، سرچراغی، سردیگ، سرجهازی، سرسبد (گل سرسبد)/ محل:سرچشمه، سرآسیاب، سرپولک، سرتخت
دیهیمcorymbواژههای مصوب فرهنگستانگلآذینی نامحدود شامل محوری منفرد با محورهای جانبی و/ یا دُمگلهایی که حامل گلهایی سرتخت (flat-topped) یا کوژ هستند
خیز گدازهlava riseواژههای مصوب فرهنگستانبخش کموبیش سرتخت یک میدان جریان گدازۀ ریسمـانی (pahoehoe lava) که در نتیجۀ فشار گدازههای زیر لایۀ سطحی برآمده شده است متـ . فلات فشاری pressure plateau
سرتخت دوراهانلغتنامه دهخداسرتخت دوراهان . [ س َ ت َ دُ ] (اِخ ) دهی از دهستان سنگره ٔ بخش الوار شهرستان خرم آباد. دارای 112 تن سکنه است . آب آن از چشمه ٔ دوراهان . محصول آن غلات ، باغات انار، انجیر، لبنیات . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6</sp
سرتختهلغتنامه دهخداسرتخته . [ س َ ت َ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) تخته ای باشد آهنی که در آن سوراخهای بزرگ و کوچک به تفاوت کرده باشند که زرگران از آن تارهای زر و مانند آن بکشند تا باریک و مفتول شود و آن را شفتاهنج هم گویند. (آنندراج ).
سرتختهفرهنگ فارسی عمیدقطعهای آهن یا فولاد سوراخسوراخ که زرگر تارهای طلا یا نقره را از آن میکشد تا باریک و مفتول شود.
النگ سرتختلغتنامه دهخداالنگ سرتخت . [ اُ ل َ گ ِ س َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند در 32 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. در دامنه واقع و معتدل است . سکنه ٔ آن 4 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <
علی آباد سرتختلغتنامه دهخداعلی آباد سرتخت . [ ع َ دِ س َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد واقع در 12 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ عمومی مشهد به سرخس . ناحیه ای است در دامنه ٔ کوه و دارای آب و هوای معتدل ، و 241</s