سررسیدنلغتنامه دهخداسررسیدن . [ س َرْ، رَ / رِ دَ] (مص مرکب ) غفلتاً وارد شدن . در همان وقت که ضرور بود حاضر آمدن . فجاءةً درآمدن . غیرمنتظر آمدن . || سپری شدن مدت . به انتها رسیدن مدت . به آخر آمدن مدت . (یادداشت مؤلف ): مدت اجاره سررسیده است .
سررسیدنامهلغتنامه دهخداسررسیدنامه . [ س َرْ، رَ / رِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) دفتری است که سررسید سندها را تعیین کند. (فرهنگستان ).
سپری شدنفرهنگ مترادف و متضادپایان یافتن، گذشتن، منقضی شدن، تمام شدن، به اتمامرسیدن، گذشتن، طی شدن، به سررسیدن ≠ شروع شدن
سررسیدنامهلغتنامه دهخداسررسیدنامه . [ س َرْ، رَ / رِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) دفتری است که سررسید سندها را تعیین کند. (فرهنگستان ).