سرریزفرهنگ فارسی عمید۱. آنچه، بهویژه مایعات، که بهواسطۀ پُر شدن ظرفی یا جایی مانندِ حوض از آن فروریزد.۲. (اسم مصدر) فروریختن چیزی، بهویژه مایعات، از ظرفی یا جایی بهواسطۀ پُر شدن آن.
سرریزspilloverواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در حوزه یا بخش اقتصادی خاصی آغاز میشود و سپس به سایر حوزهها یا بخشهای اقتصادی گسترش مییابد
سرریز شدنلغتنامه دهخداسرریز شدن . [ س َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) لب ریز شدن . ریختن آب و مانند آن از حوض و جز آن . ریختن مظروف از لب ظرفی چون بیش از اندازه باشد.
سرریزفرهنگ فارسی عمید۱. آنچه، بهویژه مایعات، که بهواسطۀ پُر شدن ظرفی یا جایی مانندِ حوض از آن فروریزد.۲. (اسم مصدر) فروریختن چیزی، بهویژه مایعات، از ظرفی یا جایی بهواسطۀ پُر شدن آن.
سرریزکنdecanterواژههای مصوب فرهنگستانظرفی برای جدا کردن دو مایع امتزاجناپذیر یا ذرههای معلق جامد در مایع، پس از تهنشین شدن آنها