سرشنیلغتنامه دهخداسرشنی . [ س ُ رُ ] (اِخ ) صورتی از اسروشنه : از سرشنی و طراز است مادر و پدرت مگر نبیره ٔ خان و نواسه ٔ نرمی .حقوری .
سپرسنگNewjersy barrierواژههای مصوب فرهنگستانمانع یا جدولی بتونی که برای افزایش ایمنی در خیابانهای دوطرفه بین دو جهت حرکت قرار داده شود