سرمنهواژهنامه آزادریشه در سانسکریت دارد به معنای «زاهد» و «مرتاض»، سعید نفیسی این واژه را ریشه ی اصلی «شمن» می داند.
يَصْرِمُنَّهَافرهنگ واژگان قرآنحتماً ميوه هاي آن را بچينند (از ماده صرم به معناي چيدن ميوه از درخت است )
شرمنیلغتنامه دهخداشرمنی . [ ش َ م ِ ] (حامص مرکب ) صفت و حالت ش-رمن . شرمندگی . شرمساری . شرمگینی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مترادفات کلمه شود.
شرمگنیلغتنامه دهخداشرمگنی . [ ش َ گ ِ ] (حامص مرکب ) حیا. تنک رویی . شرمگینی . شرمندگی . شرمساری . باحیایی . حجب . (یادداشت مؤلف ) : از این بنده نوازی و از این عذرپذیری از این شرمگنی نیکخویی خوب خصالی . فرخی .شرمگنی نتیجه ٔ ایمان اس