شرعبةلغتنامه دهخداشرعبة. [ ش َ ع َ ب َ ] (ع مص ) شرعب الادیم شرعبة؛ برید پوست را به درازا. (منتهی الارب ) (از آنندراج ).
شرعبیهلغتنامه دهخداشرعبیه . [ ش َ ع َ بی ی َ ] (اِخ ) جایگاهی است در جزیره ، وقعه ای دراین مکان وقوع یافته است . (یادداشت به خط دهخدا).
شرعبیهلغتنامه دهخداشرعبیه . [ ش َ ع َ بی ی َ ] (اِخ ) نام موضعی است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
شرعبیلغتنامه دهخداشرعبی . [ ش َ ع َ بی ی ] (اِخ ) اُطُمی (قلعه ای ) است پائین کوه ذباب . (منتهی الارب ). از آطام یهود است در مدینه . (یادداشت به خط دهخدا). || (ص نسبی ) منسوب است به شرعب . (سمعانی ). رجوع به شرعب شود.