سروسِرّaffairواژههای مصوب فرهنگستانرابطۀ جنسی بین دو فرد، بهخصوص در مواردی که دستکم یکی از آنها با این کار مرتکب پیمانشکنی در رابطۀ زناشویی خود میشود
سرفرهنگ فارسی عمید۱. (زیستشناسی) عضو بدن انسان و حیوان از گردن به بالا که مغز و چشم و گوش و بینی در آن قرار دارد.۲. [مجاز] آغاز و اول چیزی: سر زمستان، سر سال.۳. [مجاز] بالای چیزی: سر درخت، سر دیوار، سر کوه.۴. [مجاز] نوک چیزی: سرِ انگشت، سر سوزن.۵. (اسم، صفت) [جمع: سران] [مجاز] شخص بزرگ؛ سرور؛