سرپوشانیendcapping, cappingواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای تبدیل گروههای انتهایی زنجیرۀ بسپاری به گروههای پایدارتر که در نتیجۀ آن بسپار پایدارتری به دست میآید
سرپوشنهلغتنامه دهخداسرپوشنه . [ س َ ش ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مطلق سرپوش است اعم از سرانداز و مقنعه ٔ زنان و سرپوش دیگ و طبق وخوان پوش و امثال آن . (برهان ). رجوع به سرپوش شود.
سروشینهلغتنامه دهخداسروشینه . [ س ُ ن َ ] (اِخ ) سروشنه . اسروشنه . اشروسنه . رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 421 و همین کلمات شود.
سروشنهلغتنامه دهخداسروشنه . [ س ُ ش ِ ن َ ] (اِخ ) رجوع به اسروشنه و اشروسنه والتفهیم ابوریحان ص 199 و تاریخ سیستان ص 27 شود.
پُلیاُل سرپوشاندهtipped polyol, capped polyolواژههای مصوب فرهنگستانپُلیاُلی که براثر سرپوشانی فعالتر شده است