زودفهملغتنامه دهخدازودفهم . [ ف َ ] (نف مرکب ) تیزفهم . (آنندراج ). سریعالانتقال و آنکه به سرعت چیزی را درک نماید. (ناظم الاطباء). تیزهوش . تندفهم . زودیاب . سریعالانتقال . (فرهنگ فارسی معین ).