سعوملغتنامه دهخداسعوم . [ س َ] (ع ص ) ناقة سعوم ؛ شتر ماده ٔ رونده برفتار سعم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اشتر زودرو. (مهذب الاسماء).
پهنای درزseam width, seam height, seam lengthواژههای مصوب فرهنگستانحداکثر درازای درز مضاعف در موازات تاخوردگیهای درز
جوشکاری مقاومتی درزیresistance seam welding, RSEW, seam weldingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی جوشکاری مقاومتی که در آن اتصال جوش بهصورت درز است
عمق درزseam countersink, seam depth, countersink depthواژههای مصوب فرهنگستانحداکثر عمق، از بالاترین نقطۀ قلاب در تا صفحۀ در
درز برجستهjumped seamواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از درز مضاعف که به علت خوب فشرده نشدن، سست و برآمده است
کسعوملغتنامه دهخداکسعوم . [ ک ُ ] (ع اِ) به لغت حمیر خر و حمار است . (از ناظم الاطباء). خر، لغت حمیری است و میم زائد است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).