سغبرلغتنامه دهخداسغبر. [ س َ ب َ ] (معرب ، اِ) به لغت رومی دوالی است که آن را به فارسی سرخش و گیلدارو گویند و آن چوبکی باشد که در کنار دریای گیلان باشد. (برهان ) (آنندراج ).
شغبرلغتنامه دهخداشغبر. [ ش َ ب َ / ب ِ ] (ع اِ) شغال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). و شغبز، تصحیف آن است . رجوع به شغبز و شغال شود.
گیلدارولغتنامه دهخداگیلدارو. (اِ مرکب ) چوبکی باشد سیاه رنگ و آن را به ساحل دریای خزر یابند،و آن را نر و ماده می باشد و کدودانه را نافع است که کرم شکم باشد، و معرب آن جیل دارو است . (برهان قاطع)(فرهنگ شعوری ج 2 ص 313) (آنندراج )