خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سغراق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آشفته دماغ
فرهنگ فارسی عمید
۱. آشفتهمغز؛ آشفتهعقل.۲. پریشانحواس؛ غمگین.
-
آفاق
فرهنگ فارسی عمید
۱. کرانههای آسمان.۲. کشورها.۳. جهان هستی؛ وجود.۴. [قدیمی] همۀ جهان؛ مردم جهان.۵. [قدیمی] کنارها؛ اطراف.
-
آق
فرهنگ فارسی عمید
سفید؛ سپید.
-
آهن داغ
فرهنگ فارسی عمید
اثر سوختگی بر نقطهای از پوست بدن کسی یا حیوانی با آهن گداخته برای علامت گذاشتن یا درمان درد.
-
ابلاغ
فرهنگ فارسی عمید
۱. رساندن نامه یا پیام به کسی.۲. (حقوق) رساندن نامههای قضایی به گیرنده بهوسیلۀ مٲمور.۳. (اسم) (حقوق) [مجاز] ابلاغیه.
-
اتاق
فرهنگ فارسی عمید
۱. بخشی از یک ساختمان شامل دیوار، سقف، و در برای سکونت یا کار.۲. قسمتی از وسیلۀ نقلیه که سرنشینان در آن مینشینند.۳. محفظهای در دستگاه یا وسیلۀ باربری: اتاق بار.〈 اتاق انتظار: اتاقی در کنار اتاق پذیرایی که مراجعهکنندگان در آنجا مینشینند تا ن...
-
اتراق
فرهنگ فارسی عمید
توقف موقت مسافر در جایی میان راه.
-
اتساق
فرهنگ فارسی عمید
۱. نظموترتیب دادن.۲. انتظام یافتن.۳. فراهم آمدن؛ راست و تمام شدن.
-
اتفاق
فرهنگ فارسی عمید
۱. حادثه؛ واقعه؛ پیشامد.۲. (اسم مصدر) متحد بودن.۳. (اسم مصدر) داشتن نظر یکسان؛ همفکری.۴. (اسم مصدر) [قدیمی] به وقوع پیوستن؛ حادث شدن.
-
اجاق
فرهنگ فارسی عمید
۱. وسیلهای برای پختن غذا که ظرف غذا را روی آن میگذارند.۲. [مجاز] خاندان؛ دودمان.۳. [قدیمی، مجاز] مرشد؛ پیر.۴. [قدیمی، مجاز] صاحب کشف و کرامات.
-
احتراق
فرهنگ فارسی عمید
۱. آتش گرفتن؛ سوختن.۲. (نجوم) [قدیمی] نهان شدن یکی از سیارات زحل، مشتری، مریخ، زهره، و عطارد در زیر شعاع خورشید یا مقارنۀ خورشید با یکی از آن پنج سیاره.
-
احداق
فرهنگ فارسی عمید
= حدقه
-
احراق
فرهنگ فارسی عمید
سوزاندن؛ آتش زدن.
-
احقاق
فرهنگ فارسی عمید
مطالبۀ حق کردن.
-
اختراق
فرهنگ فارسی عمید
۱. دریده شدن؛ پاره شدن.۲. گذشتن و رفتن.۳. از غلاف درآمدن شمشیر.