سفرنگلغتنامه دهخداسفرنگ . [ س َ رَ] (اِ) معانی وشرح که بر کلام خدا نویسند. (برهان ) (آنندراج ). تفسیر بر کلام خالق یا خلق . (آنندراج ). این لغت دساتیری است . رجوع به فرهنگ دساتیر ص 252 شود.
سیف اسفرنگیلغتنامه دهخداسیف اسفرنگی . [ س َ ف ِ اِ ف َ رَ ] (اِخ ) مولانا سیف الدین الاعرج از اهل اسفرنگ ماوراءالنهر بود و بهمین سبب او را سیف اسفرنگی یا سیف اسفرنگ گویند. درباره ٔ او نوشته اند که در خطه ٔ خوارزم نشو و نما یافته و به انواع علوم آراسته بود. از مجموع سخنان تذکره نویسان چنین مستفاد میش
اسفرنگیلغتنامه دهخدااسفرنگی . [ اِ ف َ رَ ] (اِخ ) مولانا سیف الدین الاعرج . از اهل اسفرنگ من توابع ماوراءالنهر. در خطه ٔ خوارزم نشو و نما کرد و در زمان ایل ارسلان خوارزمشاه از بخارا بخوارزم رفت و مداح سلطان محمدبن تکش که او را سنجر ثانی میخواندند بود و قصاید نیکو در مدح او نظم کرد و هشتادوپنج س