لغتنامه دهخدا
عرق گیر. [ ع َ رَ ] (نف مرکب ) عرق گیرنده . آنکه عرق نباتات معطر یا دوائی به تقطیر گیرد، چون عرق بیدمشک و عرق کاسنی و عرق بید، یا گلاب از گل و جز آن . (یادداشت مرحوم دهخدا). کسی که عرق از چیزی میگیرد. (ناظم الاطباء). || آنکه عرق شراب و الکل کشد. || آنکه عصاره ٔ میوه ها را گیر