لغتنامه دهخدا
بسقو. [ ب ُ ] (ترکی ، اِ) بسغو. ظاهراً به محلی اطلاق میشده که عده ای به آنجا کمین میکردند و سپس دسته ای از آنها جدا میشدند و بجنگ خصم میرفتند و با خصم جنگ و گریز می کردند و در حال فریب دشمن دمادم خویش تا بسقو می کشیدند. خصم بی خبر، ناگاه به افراد مقیم در بسقو برمی خورد و دست