سلتینلغتنامه دهخداسلتین . [ س ِ ] (ع اِ) خرمابنی که گرد گرد آن گوی کنده باشند تا آب در وی ایستد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
سلاطینلغتنامه دهخداسلاطین . [ س َ ] (ع اِ) ج ِ سلطان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) : همه بزرگانندو بجاه و خدمت سلاطین تقدم داشتند. (تاریخ بیهقی ).یکچند پیشگاه همی دیدی در مجلس ملوک و سلاطینم . ناصرخسرو.و دیگر سلاطین دولت میمون را که خد