سمچ گرفتنفرهنگ فارسی معین( ~ . گِ رِ تَ) (مص ل .)= سمج گرفتن : مشغول شدن افراد سپاهی به کندن سوراخ هایی در زیر قلعة دشمن .
پوستکَنی شیمیاییchemical barking, chemical peeling, chemi-peelingواژههای مصوب فرهنگستانکَتزنی درخت در دورۀ رشد و تزریق مواد شیمیایی به بُنلاد برای جداسازی آسان پوست پس از قطع درخت
پهنای درزseam width, seam height, seam lengthواژههای مصوب فرهنگستانحداکثر درازای درز مضاعف در موازات تاخوردگیهای درز
جوشکاری مقاومتی درزیresistance seam welding, RSEW, seam weldingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی جوشکاری مقاومتی که در آن اتصال جوش بهصورت درز است
عمق درزseam countersink, seam depth, countersink depthواژههای مصوب فرهنگستانحداکثر عمق، از بالاترین نقطۀ قلاب در تا صفحۀ در