خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنوات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سنوات
/sanavāt/
معنی
= سنه۲
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
سالها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سنوات
واژگان مترادف و متضاد
سالها
-
سنوات
لغتنامه دهخدا
سنوات . [ س َ ن َ ] (ع اِ) ج ِسنة. (غیاث ) (منتهی الارب ). سالها. (ناظم الاطباء).- سنوات آتیه ؛سالهای آینده .- سنوات ماضیه ؛ سالهای گذشته .
-
سنوات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ سَنَة] sanavāt = سنه۲
-
سنوات
فرهنگ فارسی معین
(سَ نَ) [ ع . ] (اِ.) سال ها. جِ سنه .
-
جستوجو در متن
-
sum of the years digits
حسابداری
مجموع ارقام سنوات ، مجموع سنوات
-
remaining useful lives
حسابداری
سنوات باقیمانده عمر مفید
-
prior service cost
حسابداری
هزینه خدمت سنوات قبل
-
sum of years digits method
ریاضی و آمار
روش مجموع سنوات
-
life periods method
ریاضی و آمار
روش مجموع سنوات
-
chronogram
روانشناسی
ماده تاریخ ، نشان دادن سنوات تاریخی
-
unrecognized prior service cost
حسابداری
هزینه شناسایی نشده خدمات سنوات قبل
-
sum-of-the-years digit
حسابداری
مجموع ارقام سنوات
-
sum-of-the-years digit method
حسابداری
روش مجموع ارقام سنوات
-
سالیان
واژگان مترادف و متضاد
۱. سالها، مدتها ۲. سنوات