سهستنفرهنگ فارسی معین(سَ هِ تَ) [ په . ] (مص ل .) 1 - نمایان شدن ، ظاهرشدن . 2 - نگریستن . 3 - ترسیدن ، رمیدن .
سهیستن یا سهیدنواژهنامه آزادیعنی دیدن .به لری در اندیمشک هنوز سیه کردن یعنی نگاه کردن گویا با to see همریشه است در پهلوی یافت می شده گویا سرو سهی یعنی سروی که دیده می شود از دور .
شهستانلغتنامه دهخداشهستان . [ ش َ هَِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه خواش به داورپناه میان بخشان و داورپناه در 167500گزی خواش . (یادداشت مؤلف ).