سهمیوار بیضویelliptic paraboloidواژههای مصوب فرهنگستانرویهای که میتوان آن را در وضعیتی قرار داد که همۀ مقطعهایش به موازات یکی از صفحههای مختصات به شکل بیضی و به موازات صفحههای مختصات دیگر به شکل سهمی باشند
سهمیوار هذلولویhyperbolic paraboloidواژههای مصوب فرهنگستانرویهای که میتوان آن را در وضعیتی قرار داد که مقطعهایش به موازات یکی از صفحههای مختصات به شکل هذلولی و به موازات صفحههای مختصات دیگر به شکل سهمی باشند
سهمیلغتنامه دهخداسهمی . [ س َ ] (اِ) از نظر تشریح درزی است در استخوانهای جمجمه که از میان درز اکلیلی بر میان سر میرود تا بزاویه ٔ درز لامی ، و آنرا سهمی و سفودی نیز گویند. درزی که قحف را از وسط در طول به دو بخش کند. (یادداشت بخط مؤلف ).
سحمیلغتنامه دهخداسحمی . [ س ُ می ی ] (ص نسبی ) منسوب است به سحمة که بطنی است از تغلبه . (الانساب سمعانی ).
سحیمیلغتنامه دهخداسحیمی . [ س ُ ح َ ] (اِخ ) ابو سدرة سحیمی هجیمی . شاعری است از عرب . (منتهی الارب ).