شواریزلغتنامه دهخداشواریز. [ ش َ ] (ع اِ) ج ِ شیراز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به شیراز شود.
تجهیزات سوارشboarding arrangementواژههای مصوب فرهنگستانکلیۀ وسایل از قبیل پلۀ راهنما و پلکان کشتی که برای سوار شدن به کشتی مورد نیاز است
اعلامیۀ سوارشembarkation noticeواژههای مصوب فرهنگستاناعلامیهای که خط کشتیرانی چند روز پیش از حرکت کشتی صادر میکند و در آن جزئیات سوار شدن، ازقبیل زمان و محل (اسکله) و دستورالعملی شامل نحوۀ قرار دادن بار و برچسب زدن بر آنها اعلام میشود
سرعت سوارشboarding speedواژههای مصوب فرهنگستانسرعتی که شناور باید داشته باشد تا راهنما بتواند از روی راهنمابَر بهطور ایمن سوار آن شود
سوار کردنembarkation 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در طی آن خدمه و مسافران را بر روی کشتی سوار میکنند متـ . سوارش 2
تجهیزات سوارشboarding arrangementواژههای مصوب فرهنگستانکلیۀ وسایل از قبیل پلۀ راهنما و پلکان کشتی که برای سوار شدن به کشتی مورد نیاز است
اعلامیۀ سوارشembarkation noticeواژههای مصوب فرهنگستاناعلامیهای که خط کشتیرانی چند روز پیش از حرکت کشتی صادر میکند و در آن جزئیات سوار شدن، ازقبیل زمان و محل (اسکله) و دستورالعملی شامل نحوۀ قرار دادن بار و برچسب زدن بر آنها اعلام میشود
سرعت سوارشboarding speedواژههای مصوب فرهنگستانسرعتی که شناور باید داشته باشد تا راهنما بتواند از روی راهنمابَر بهطور ایمن سوار آن شود
عرشۀ سوارشembarkation deckواژههای مصوب فرهنگستانبالاعرشهای که تجهیزات لازم برای سوار شدن به کشتی را داراست